ناراجوجوناراجوجو، تا این لحظه: 17 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

ناراجون

چند سالگی،سن اجتماعی شدن کودک است؟

  آیا میدانید از چه سنی،کودک تمایل به فعالیت های اجتماعی دارد؟ اجتماعی شدن بچه ها از 3سالگی به بعد اتفاق می افتد. با توجه به اینکه انسان موجودی اجتماعی است همه انسان ها از جمله کودکان ما نیازمند جامعه و تعامل با هم سالان خود هستند.... حضور بچه ها در مهدکودک این فرصت را برای اجتماعی شدن و برقراری ارتباطات سالم با هم سالان آنها فراهم می کند. قبل از 3سالگی اجتماعی بودن و دوست شدن برای بچه ها مفهومی ندارد اما از 3سالگی به بعد کم کم کودکان با هم تعامل برقرار می کنند. همه تعاملات نام دوستی ندارند اما مواردی هم داریم که بین بچه ها پیوندهای عاطفی برقرار می کند. مهدکودک این فرصت را برای تجربه ارتباطات و تعاملات اجتماعی...
9 تير 1390

بدون عنوان

اتل متل توتوله بچّه ی خوب چه جوره؟ بچّه ی خوب مهربونه لباش همیشه خندونه بچّه ی خوب مؤدّبه منظّم و مرتّبه به هرکجا که میره سلام یادش نمیره بچّه ی خوب تمیزه پیش همه عزیزه     ...
8 تير 1390

شعرهای کودکانه

  لالایی ماه و مهتابه   لالایی مونس خوابه لالایی قصه ی گل هاس   پر از آفتاب پر از آبه لالایی رسم و آیینه   لالایی شعر شیرینه روون و صاف و ساده   زلال مثل آیینه لالایی گرمی خونه   لالایی قوت جونه لالایی میگه:یک شب هم   کسی تنها نمی مونه لالایی آسمون داره   گل و رنگین کمون داره توی چشمون درویشش   نگاهی مهربون داره لالایی های ما ماهه   بدون ناله و آهه بخون لالایی و خوش باش   که عمر غصه کوتاهه   ...
8 تير 1390

تقدیم به بابای عزیزتر از جانم

        پدر ای چراغ خونه! مرد دریا، مرد بارون با تو زندگی یه باغه، بی تو سرده مثل زندون هر چی دارم از تو دارم ، تو بهار آرزوها هنوزم اگه نگیری، دستامو می افتم از پا . . . پ در جان ، باش و با بودنت باعث بودن من باش . روزت مبارک . از صميم قلب دوستت دارم . . . --- پدر جان با تمام وجود دوستت دارم . روزت مبارك . --- نمک بر زخم من شيرين تر از خواب سحر گردد ، جگرها خون شود تا يک پسر مثل پدر گردد . --- باباي عزيزم ، روز پدر رو بهت تبريك ميگم و صميمانه بر دستاي پينه بسته‌ات بوسه مي‌زنم . --- پدرم با صمیم قلب از تو تشكر میكنم ، نه به خاطر اینكه به من محبت كردی و جوانمردیم آموخت...
26 خرداد 1390

ناراجون بر سر مزار بابایی

بابایی جونم روزت مبارک  خیلی خیلی دوستت دارم       امروز عصر من با نارا جون و بابک رفتیم به بابایی عزیز روز پدر راتبریک گفتیم . البته نارا جون هیچوقت بابایی را ندیده اما مطمئنا اگه بابایی بود خیلی دوستش داشت .( خداوند رحمتت کند )   ...
26 خرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ناراجون می باشد